آناتومی

مطالب جالب از دنیای زیبای درون ما انسانها

آناتومی

مطالب جالب از دنیای زیبای درون ما انسانها

تاریخچه آناتومی و شناخت آن(2)


تقسیم بندی زیر در کالبد شناسی بدن انسان مورد توجه است:

استخوان شناسی Osteology :که درآن شکل و انواع استخوانها مورد بررسی قرار می گیرد.

مفصل شناسی Arthrology: یا بند شناسی که مطالعه و بررسی مفاصل مختلف بدن را بعهده دارد.

عضله شناسیMyology  : یا شناخت عضلات گوناگون بدن

احشاء شناسیSplanchnology : یا بررسی اندامهای درونی یا احشاء داخل بدن انسان

تحت این عنوان دستگاههای مختلف مانند: دستگاه گوارشDigestive system ، دستگاه تنفسRespiratory system ، دستگاه قلب و عروقCardioVascular ، دستگاه گردش خونCirculatory system ، دستگاه ادراریUrogenifal system ، دستگاه غدد مترشحه داخلیEndo crine Glands ، و بالاخره دستگاه مغز و پی یا عصبیNervous system مورد بررسی قرار می گیرد.

بقیه در ادامه مطلب



اصطلاحات دیگری در کالبد شناسی معمول است مانند: دستگاه حرکتیLocomotr system که شامل مجموعه قسمتهایی از بدن است که در حرکت انسان دخالت دارند مانند استخوانها،غضروفها،مفاصل، عضلات، نیامها و وترها.یا دستگاه دفعExcretory system که شامل دستگاههایی است که مایعات و فضولات بدن را دفع می نماید، یا دستگاه ادراری که ادرار را دفع می کند. یا روده بزرگ که عناصر غیر قابل حل در مدفوع را دفع می کند و دیگر اندامهای حواس مانند: اندام چشاییTaste ،بویائیSmell ، بینائیSight، شنوائیHearing و حس لمسTuoch می باشند.

اصطلاحات معمول در کالبد شناسی

بسیاری از قسمتهای بدن انسان بصورت قرینه ایجاد شده است مانند اندامهای طرفی فوقانی( دستها) ، اندامهای طرفی تحتانی( پاها) ، ریه ها و کلیه ها که در طرفین راست و چپ بطور قرینه قرار دارند. در مقابل اندامهای دیگری هستند که قرینه نیستند مانند طحال که در طرف چپ شکم در زیر دنده ها قرار دارد، یا غده لوز المعده که بطور عرضی دربالای شکم از راست به چپ کشیده شده است. اگر شخصی را درحالت ایستاده با دستهای آویزان به طرفین و سطح کف دستها به جلو و سر کاملاً بالا و چشمها با نگاه به جلو را در نظر بگیریم در این حالت قسمت جلوئی بدن را سطح قدامی و قسمت پشتی را سطح خلفی بدن می گویند، سایر قسمتهای بدن به همین ترتیب روی یک روش قراردادی با خطوط فرضی و حدود فرضی مشخص و توجیه می شوند. خط فرضی که از وسط محور بدن بطور عمودی می گذرد خط میانی نامیده می شود درنتیجه آن اندامها و احشائی که نسبت به این محور فرضی بدن نزدیکتر قرار دارند داخلی تر و بقیه خارجی تر هستند.مثلاً انگشت پنجم دست نسبت به سایر انگشتان داخلی تر است. یا استخوان درشت نی درساق پا در داخل و استخوان نازک نی نسبت به آن در خارج قرار دارد برای انرامها و قسمتهای مختلف بدن کناره داخلی،خارجی، فوقانی و تحتانی یا سطوح قدامی، خلفی، خارجی و داخلی و یا انتهای فوقانی، تحتانی و امثال آنها در نظر گرفته شده است.  ممکن است اندامی نسبت به اندامی دیگر در موقعیت سطحی تر یا عمیق تری قرار گیرد مثلاً کلیه راست نسبت به کبد در موقعیت عمیق تری قرار دارد. سطح قدامی کف دست را سطح کف دستی Palmar و سطح کف پا را سطح کف پایی Plantar  و پشت دست یا پا را سطح پشتی Dorsal گویند. سطح فظریه بدن را سطح فرونتال Frontal گویند این سطح بدن را به دو نیمه جلویی و عقبی تقسیم کرده، سطح سهمیه بدن را سطح ساژیتال Sagit گویند که بدن را به و نیمه چپ و راست تقسیم می کند.

سطح افقی بدن را سطح هوریزیتال Horizontal گویند که بدن را به دو نیمه ی بالایی و پایینی تقسیم می کند.

کلیات:

شکل کل بدن دارای یک الگوی اسکلتی قرینه و دو طرفه است و مانند بسیاری از مهره داران شامل قسمتهای زیر است:

محور اصلی که به قطعات چند تقسیم شده و انعطاف لازم برای حرکت را بوجود می آورد.

جفت ضمائم یا اندامهای سینه ای و لگنی که آنها نیز برای انجام فعالیت های اصلی خود از قبیل حرکت، چنگ زدن و غیره به قطعات متصل بهم تقسیم می شوند و جمجمه بزرگ و تکامل یافته که در انتهای محور می باشد مجموعه ی قطعات فوق را اسکلت می گویند.

اسکلت انسان مانند سایر مهره داران توسط عضلات پوشیده می شود، اسکلت و عضلات در عمل هماهنگ و مکمل یکدیگر هستند. ارتباط قطعات اسکلتی اعم از استخوان یا غضروف یا عضلات در اصل برای ایجاد تحرک بهتر (و نه قدرت دفاعی بیشتر ) بوده و تنها در مورد سقف کاسه سر می توان گفت که نقش دفاعی استخوانها بیشتر است.

اسکلت در زمان حیات با بافتهای غیر استخوانی دیگر همراه است ولی پس از مرگ برای مطالعه و نگهداری استخوانها بافت های نرم اطراف استخوانها را جلد می کنند در این عمل عضلات، رباط ها  ضریع روی استخوان و غضروف کاملاً با از بین رفتن کامل مفاصل اسکلت بصورت قطعات منفصل در می آید. این قطعات که خصوصیات حیاتی و عملی خود را از دست داده اند برای بررسی جداگانه کاملاً مناسبند.

ترکیب مواد معدنی سخت و مواد الی قابل انعطاف در بافت استخوان سبب شده است تا این بافت در برابر دو عامل کشش و فشار تقریباً به میزان مساوی مقاومت نماید در حالی که سایر بافتهای بدن معمولاً به یکی از این دو عامل مقاوم ترند. آزمایش نشان داده است که استخوان در برابر تحمل وزن بدن و نیروهای وارده بهنگام پریدن از نقطه ای به نقطه ی دیگر دارای قدرت ایمنی بسیار زیادی است. البته قسمت اعظم فشار بخصوص در حرکت های فعال و سریع در مفاصلی که وزن را تحمل می کنند توسط عضلات منقبض تحمل می شود. افزایش فشار ناشی از وزن بدن تنها در فصل لگن می تواند سبب شکستگی نماید.

ساختمان لوله ای شکل تنه ی بسیاری از اندامها محکم ترین، سبک ترین، با صرفه ترین شکل ممکن برای آنهاست. طول قرار گرفتن بسیاری از واحدهای ساختمانی بافت استخوانی متراکم در استخوانهای دراز احتمالاً نشانه آن است که شکل استخوان با فشارهای وارده بر آن تطبیق یافته است. در هنگام راه رفتن و دویدن تمام وزن بدن( بجز وزن یک پا) بطور متناوب بر یک مفصل لگن وارد می شود. چنین نیرویی در یک مرد متوسط بالغ تقریباً برابر با 600 پوند یا 270 کیلوگرم می باشد. ثابت شده است که با اعمال فشار قویتر می توان این نیرو را به آسانی تا دو برابر افزایش داد.

در نواحی مفصلی ساختمان استخوان بطور قابل ملاحظه ای با بدنه ی آن فرق دارد قسمت داخلی انتهای استخوان توسط بافت ترایکولار ( اسفنجی) اشغال شده است و لایه ی نازکی از بافت متراکم استخوان سطح خارجی آن را می پوشاند. ترایکولهای استخوان اسفنجی اگر چه به تنهایی کوچک هستند ولی مجموعاً پایه ی محکمی برای لایه های نازک بافت متراکم فراهم می کند این ساختمان در سرتاسر اسکلت بدن انسان وجود دارد بجز در نقاطی که در اثر نیروهای خم کننده، پیچاننده و نیروهای کششی نیاز بیشتری به بافت و تراکم می باشد. استخوانها از لحاظ شکل ظاهری وجزئیات ساختمان تحت تاثیر عوامل متعددی قرار دارند که می توان آنها را در عوامل: ژنتیکی، متابولیکی، مکانیکی خلاصه کرد.

نقش اساسی ژنتیک را در تعیین شکل اولیه استخوانها توسط کشت عضو وپیوند تجربی بافتهای اسکلتی جنین  نشان داده اند.

تاثیرات مکانیکی مانند شکل پذیری استخوان در اثر مجاورت و فعالیت عضلات مرتبط که در درجه اول اهمیت قرار دارند به سختی می توانند در مراحل اولیه رشد یعنی هنگامی که شکل اولیه استخوان تثبیت می شود موثر باشد با اینحال بنظر می آید که عضلات در طول زندگی پیش از تولد ضمن آنکه فعال می شوند در رشد استخوان تاثیر کمی می گذارند و پس از تولد تا دوره ی بلوغ یعنی قبل از آنکه اپیفیز، استخوانی شوند فعالیت زیاد عضلات باعث افزایش رشد طول و قطر استخوانها می گردد.

عوامل متابلیکی احتمالاً در تمام مراحل رشد استخوان موثرند وجود کلسیم، فسفات، ویتامین A,C,D و ترشحات هیپوفیز، تیروئید، پارا تیروئید و غدد فوق کلیوی نقش اساسی در رشد بافت استخوان و باالنتیجه در مشخصات میکروسکپی و اندازه اسکلت دارند. تغییرات در قد و سایر ابعاد بدن به جنس، نژاد و سن بستگی داشته و یا آنکه تا حدی این تغییرات پایه ی ژنتیکی ولی کیفیت تغذیه نیز بخصوص در مورد نژاد تاثیر عمیقی خواهد داشت.

نسبت ابعاد بدن و نیز اندازه مطلق ابعاد در یک نژاد خاص و یا در بین نژادهای مختلف بسته به سن و جنس اختلافات زیادی نشان می دهند با آنکه این اختلافات تا حدی به میزان اختلاف رشد عضلانی و چاقی نیز بستگی دارد ولی علت اساسی، اختلافات اسکلتی است

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد